ديدي رفت...ديدي حتي نذاشت براي اخرين بار نگاش كنم ...ديدي همش دروغ بود...اخرشم رفت...ببار بارون دلم خيلي گرفته...ببار بارون مي خوام گريه كنم چون ديگه كسي نيست اشكامو پاك كنه و اروم بهم بگه((بسه ديگه گريه نكن))وقتي اون نباشه پس ديگه مهم نيست...مي خوام گريه كنم ....رفت ....چه اروم چه ساده .مگه اون مال من نبود چرا ازم گرفتنش؟مگه خودش نمي گفت هميشه پيشم ميمونه مگه نگفته بود يا من يا هيچكس ولي منه ساده يادم رفه بود كه هيچكس يه نفره،يه نفر حتي مهم تر از من......
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2